55 روز در کنار تو
قبلنا وقتی از این جوجه رنگیای کوچولو رو میخریدم عاشق این بودم بزارمشون رو شونم و اونا هم سرشونو ببرن تو موهام و بخوابن وقتی سرشونو کنار گردنم تکون تکون میدادن از گرمی بدنشون کلی ذوق میکردم حالا جوجه کوچولوی خودم سرش رو میزاره رو شونم و وقتی خوابش میاد هی سرش و این طرف اون طرف میکنه و آخرش گیج میشه و به طرف گردنم سرش و میزاره رو شونم و آروم آروم چشمای نازشو میبنده و من عشــــــق میکنم وقتی گرمای نفسهاش میخوره به گردنم من, بی قرار میشم از اینکه تو آروم میشی از طپش قلب من من, مغرور میشم...